گب:دىلمي زوؤن: نۊسخه'نˇ تؤفير

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Hashter (گب | ياوري‌ئن)
بدون خلاصۀ ویرایش
Varg (گب | ياوري‌ئن)
بدون خلاصۀ ویرایش
رچ ۱۹:
::::::[[کارگير:Varg|ورگ]] ([[کارگيرˇ گب:Varg|گب]]) ‏۵ جۊن ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۵۵ (UTC)
:::::::@[[کارگير:Varg|ورگ]]: در [[:fa:زبان دیلمی#پانویس|اینجا]] به منبع پنجم نگاهی بیندازید. [[کارگير:V.H|V.H]] ([[کارگيرˇ گب:V.H|گب]]) ‏۵ جۊن ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۱۳ (UTC)
::::::::@[[کارگير:V.H|V.H]]
::::::::بسیار خوب. پس من در همین جا و به فارسی در مورد اینکه چرا زبان دیلمی چیزی جز زبان گیلکی نیست توضیح خواهم داد. و البته فارسی بودن این متن بهتره چون فقط کسانی که قادر به تکلم به زبان گیلکی نیستند دچار چنین باور غلطی می‌شوند که گیلکی و دیلمی دو زبان جداگانه است!
 
'''چرا گیلکی و دیلمی یک زبانند و در ویکپدیای گیلکی یک مدخل و مقاله به آنها اختصاص داده شده است؟'''
 
در صحبت از زبان دیلمی (که در واقع همیشه با عنوان زبان مردم دیلم از آن نام برده شده) نوعی مغالطه رخ داده است. یعنی یک منبع از انقراض زبانی به نام دیلمی حرف زده و مدعی می‌شود که دیگری هم از این زبان نام برده است. (مانند استخری و...) یعنی چون یک نفر در گذشته از «زبان مردم دیلم» نام برده و حالا هم یک نفر مدعی انقراض زبانی به نام دیلمی شده پس همه چیز درست و مرتب است و زبانی به نام دیلمی داشتیم که «متمایز از زبان گیلکی امروز» بوده است.
 
فراموش نکنیم همین امروز هم هر کسی که بی‌خبر باشد و به گیلان بیاید خواهد گفت زبان مردم شرق گیلان با زبان مردم مرکز و غرب گیلان متفاوت است و در فومن حرف خ زياد و در لاهیجان حرف ن زياد به کار می‌رود. و لابد باید نتیجه بگیریم دو زبان داريم! (پان‌ایرانیست‌ها که متاسفانه در میان ادمین‌های ویکیپدیای فارسی فراوانند اگر می‌توانستند و اگر راه داشت همین ادعا را هم مطرح می‌کردند. و این دیگر واقعیتی عینی است که ویکیپدیای فارسی توسط افرادی با عقاید خا ناسيوناليستی اداره می‌شود و عملکردشان در قبال ویکیپدیای لری و تلاششان برای حذف اقوام بر همه آشکار است.)
 
به بحث بازگردیم. افرادی به اینجا آمدند و به زبان مردم مناطق گوش دادند و گفتند این زبان مردم دیلم است و آن لسان اهل گیل! زبان کوهی، لسان تبری و...
 
این اخبار درستند. اما زبان شمالی هم درست است که مسافران امروز ميگویند!
 
پس بياییم ببینیم آیا این اسامی به پدیده‌های متمایزی اشاره دارند (آن گونه که برخی دوستان ادعا می‌کنند) یا به یک زبان مشخص و مشترک اشاره دارد (آن گونه که هر فرد بومی که چهار جمله گیلکی بلد باشد میفهمد و ما در ویکیپدیای گیلکی این گونه عمل کردیم و اما در ویکیپدیایفاذسی به دلیل سلطهٔ پان ایرانیسم چیزی غلط و غیرعلمی به خورد مخاطبان داده می‌شود و در آینده موجب بی‌اعتباری ویکیپدیای فارسی خواهد شد)؟
 
''یک:'' در کتاب '''الکامل''' ابن اثیر آنجا که در وجه تسمیه '''الموت''' سخن رفته آمده است: ''ومنها الموت وهي نواحي قزوين قيل ان ملکا من ملوک الدیلم کان کثير التصید فأرسل يوما عقابا وتبعه فرآه قد سقط علی موضع هذه القلعة عليه فسماها اله موت ومعناه بلسان الديلم تعليم العقاب ويقال لذلک الموضع وما يجاوره طالقان.''
 
خوب! چه شد؟ در این متن گفته شده که دلیل نامگذاری این قلعه به الموت اين بوده که جای ساخت قلعه را عقابی نشان داده است و در زبان دیلمیان رودبار اله+موت یعنی آموزش وتعلیم عقاب. در گويشهای مختلف زبان گیلکی امروز هم آله و آل و آلؤغ به معنی عقاب است و مشتقات مختلف فعل آمۊتن (با مصدر آمۊج) برای هر گیلک آشنا با زبان گیلکی آشنا و قابل فهم است.
 
در این نقل قول تبار مردم رودبار دیلمی ذکر شده و نه لفظ ترکی «تات»! (تات اساسا یعنی غیرترک که ترکها پس از ورود به شمال غرب ایران از آن استفاده می‌کردند.)
 
خوب! اگر آل و مۊت دو مورد از لغات آن زبان ذکر شده در تاريخ هستند که دیلمی می‌خوانند، این دو کلمه در سراسر گیلان و غرب مازندران وجود و حضور دارند و حتی از آمۊتن مشتقات فراوانی هست. بنابراین ما با چیزی منقرض شده طرف نيستيم! این زبان در همان منطقه رودبار و در تمام گیلان زنده است.
 
''دو:'' به کتاب '''تحفة المومنين''' اثر محمد مؤمن حسینی دیلمی تنکابنی معروف به حکیم مؤمن تنکابنی نگاهی بیندازیم. در این کتاب برای معرفی آنچه که امروز ماهی خاویار یا اوزون برون نامیده می‌شود از کلمهٔ '''کچه ماهی''' یاد شده. حکیم در این کتاب و در توصيف اين ماهی از کلمه دلفین هم استفاده کرده که احتمالا به دليل شباهت در اندازه و مشخصات ظاهری کچه ماهی و دلفین در منابع یونانی نتيجه گرفته که نام دیگر ماهی خاویار دلفين است.
 
تطبيق کلمات آورده شده با نام دیلمی با گویشهای امروزی زبان گیلکی مؤيد اين است که برخلاف آنچه بعضا در مورد منسوخ شدن گونه‌های دیلمی گفته می‌شود، دیلمی در واقع گويشهایی از زبان گیلکی است که گویشوران آن متعلق به طايفهٔ دیلم هستند؛ به عبارت دیگر اين گونه‌ها هم اکنون هم زنده هستند و رابطهٔ گویشی با گونه‌های دیگری دارند که طوايف مختلف تبری و گیلی (گیلمردی) به آنها تکلم می‌کنند و تمامی این گونه‌ها کليت زبان گیلکی را تشکیل می‌دهند.
 
'''اما بالاخره چه ارتباطي بين گيل و ديلم وجود دارد؟'''
 
مساله‌اي که بايد به آن اشاره کرد اين است که تاریخ نویسان و جغرافی دانان اعصار گذشته الزاما زبان‌شناس نبودند که به علوم زبانی قرن ۲۱ مسلط باشند لذا اگر در احسن التقاسيم گفته می‌شود «لسان دیلم پیچیده است» و نويسنده از گيل و لساناهل تبرستان جدا ياد می‌کند، نويسنده تفاوت در گويشها را شنيده و از آن تفاوت زبانی برداشت کرده است.
 
لذا از شواهد ديگری مانند شعر گفتن شاعر تبری‌سرا در دربار شاه دیلمی می‌توان دريافت که اختلاف گویشی مانند امروز (و بر اساس شواهد و اصل همگرایی گویشها در دوران گذشته تا امروز) وجود داشته است و نه اختلاف زبانی.
 
لذا نه دیلمی زبانی منقرض شده است و نه زبانی جدا از گیلی و در حال حاضر هم اهالی و گویشوران کنونی دیلمستان به همین زبان حرف می‌زنند.
 
در بين گويشهای گويشوران گیلان و ديلمستان و تبرستان (فراموش نکنیم که از مازندران تا لنکران جمهوری آذربایجان، به جلگه یا جيرا می‌گویند: گیلان یا گیلۊن یا گيلؤن) اختلاف واژگانی یا تفاوتهای جزئی دستوری دیده می‌شود اما کليت زبان در اين مناطق یکی بوده که در مناطق مختلف به آن گیلکی یا گلکی یا گیلیکی می‌گویند. عده‌ای نیز در بخشهایی از دیلمستان به زبان خود تاتی می‌گویند که کليت زبانی انها هم با دیگر گویشوران گیلکی زبان قابل انطباق است.
 
گيل و ديلم درواقع ريشه در دو مناسبات توليدی متفاوت در دو بخش مختلف اقلیمی (از نظر فاصله تا دریا) دارد و مفاهیمی قومی و زبانی نیستند.
 
در بین کشورهای تاجیکستان و ایران و افغانستان هم برای یک زبان واحد که گویشهای متنوعی دارد نامهای مختلف فارسی و پارسی و دری و تاجیکی به کار برده می‌شود و چه بسا فهم یک شعر تاجیکی برای یک تهرانی دشوار باشد. آیا باید اینها را زبانهای مختلف به حساب آورد؟
 
''سه:'' در کتاب تاریخ ظهیرالدین مرعشی آمده: «روز یکشنبه هفتم شوال موافق سلخ دیماه قدیم را رکاب همایون به عزم نخجير کوه بزا معطوف گشت. و شب سه‌شنبه به قريه تمل من قرای ناحیه بالاسنگ که به اصطلاح دیلم جورسی می‌گویند فرود آمدند.»
 
نام کوه بزا در حال حاضر بزاکو است که ظاهرا نام قدیمی اش هم همین بوده و سید ظهير به فارسی ترجمه‌اش کرده. نام تمل تغيير نکرده و به جؤرسي الان «بالااشکور»‌ گفته می‌شود. هر دو کلمهٔ جؤر و سي هنوز هم در گويش مردم اشکور و ساير نقاط گیلکی زبان وجود دارد و جؤر به معنی بالا و سي به معنی سنگ و صخره است. آخر این چگونه زبان منقرض شده و متمايز از زبان گیلکی است که هر جا شاهدی از آن زبان باشد هم اکنون در گیلکی زنده و حاضر است؟ آیا نباید نسبت به اهداف تفرقه افکنانهٔ مشتی پان ایرانیست بدگمان شد؟ یا باید خوشبین بود و دلیل را در ساده‌لوحی و روش غیرعلمی ایشان یافت؟ البته که ناسيوناليسم باعث می‌شود از علم و روش شناخت علمی فاصله بگیریم.
 
از این دست نمونه‌ها بسیار زیاد است که من بحث را کوتاه می‌کنم و بقیه را عنوان نمی‌کنم. ولی همین تاریخ ظهيرالدین منبع خوبی است برای شناخت نواحی دیلم و زبانشان که همان گیلکی امروزين است. عباراتی چون کيا کالجار، جير ولايت و نامهای مکان فراوان همه و همه نشان می‌دهند که زبان مردم دیلم همان زبانی است که امروز گیلکی نامیده می‌شود ولی چون بعد از پهلوی گویش خاص رشتی از زبان گیلکی معرف گیلکی شد، خیلیها گویش خود را با رشتی مقایسه کرده و آن را گیلکی ندانسته و خود را گیلک نمی‌دانند. مخصوصا مردم منطقه رودبار که گویش آنها با منطقه سياهکل و شرق گیلان نزدیکی بيشتری دارد.
 
''چهار:'' در مورد اصطخری این نکته را هم بگویم که آنجا که می‌نویسد در کوه‌های دیلمان کسانی هستند که زبانشان با زبان گیل و دیلم متفاوت است احتمالا منظورش تالشي است.
 
''پنج:'' به اين عبارت از کتاب صابی (ص۱۳) نگاه کنیم: '''و اما الجيل فاصولهم کاصول الديلم و ناقلتهم کناقلتهم.''' (ترجمه‌ش رو ميذارم به عهدهٔ خود دوستان.)
 
کوتاه کلام: مردم گيل و ديلم از یک ريشه و صاحب يک زبان اما واجد تجربهٔ زيسته مبتنی بر دو شرایط تولیدی و اقلیمی متفاوت هستند و زبانشان یکی است که این زبان گويشهای بسیار متنوع و رنگارنگی دارد (مثلا به تفاوت گویش بازکیاگوراب و لاهیجان که اولی روستایی در کنار شهر لاهیجان است نگاه کنید.) اینکه زبان این مردم و داشته‌های این مردم به چه نامی نامیده شود تابع اين واقعيت تاريخی بود که قدرت در دست کدام طايفه باشد. به همین دلیل تاپيش از انتقال قدرت سياسی از کوه به جلگه (تا پیش از زیدیه) نام دیلم و دیلمی رايج است و در دوره جابجایی قدرت هر دو کلمه گيل و ديلم و بعدها با انتقال قدرت سياسی به جلگه و شکلگیری شهرها در جلگه، نام گیل عمده شد.
 
وگرنه اينها همگی یک زبان هستند که امروزه گیلکی یا گیلیکی یا گلکی نامیده می‌شوند و اینکه بیاییم زبانی به نام دیلمی را به عنوان زبانی منقرض شده (چون پژوهشگر ما هیچ مدرک و سندی مستقل از گیلکی برای اثبات وجود آن زبان ندارد) معرفی کنیم و برایش مدخل در نظر بگیریم فقط مایهٔ تمسخر و بی‌اعتباری ماست.
 
[[کارگير:Varg|ورگ]] ([[کارگيرˇ گب:Varg|گب]]) ‏۸ جۊن ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۰۷ (UTC)
 
 
در این کتاب از تطبيق گویشی کلمات آمده در آن با گویشهای امروزین زبان گیلکی می‌توان به راحتی و وضوح دید که منظور حکیم از دیلمی، گویش مناطقی همچون سختسر و تنکابن است.
بازگشت به صفحهٔ «دىلمي زوؤن».