گب:تيرماسينزه
سلام جغله'ن؛ بخساد ؤ شىخ ؤ ماهان ؤ نگار ؤ دامؤن؛
اي وؤته مۊ بنويشتم قراره ىکته کتابˇ مئن چاپ بۊبۊن. أگه تينين اينه وگردؤنين گيلکي ؤ بنين اي وانيويسˇ مئن تا اي وانيويس تکميل بۊبۊن:
تيرماسينزه جشني است در ستايش آب و باران و از آن دسته جشنهايي است که نه در ميدان و بيرون از خانهها، بلکه در خانهها و ميان حلقهٔ دوستان و خويشان برگزار میشود.از دو شکل جشنهاي اجرایی و نمايشي گيلکان، اين جشن، جشني اجرايي است و همهٔ حاضران در آن ميتوانند به شکلي در اجراي آن مشارکت داشته باشند.
سيزدهمين روز از چهارمين ماه تقويم ديلمي، يعني تير ماه، روز جشن تيرماسينزه است. دربارهٔ ريشه و دليل به وجود آمدن چنين جشني چند افسانه و قصه نقل شده؛ که همگي گرد ستايش و گرامي داشتن آب و باران ميگردد.
تير ˇ معني
فرهنگ دهخدا ذيل کلمهٔ تير نوشته است: “نام فرشته ای است که بر ستوران موکل است و تدبیر و مصالحی که در روز تیرماه تیر واقع شود به او تعلق دارد… به این معنی در اوستا «تیشتریه» (Tishtrya)، در پهلوی «تیشتر» (Tishtar)… فرشتهٔ مزبور نگهبان باران است و به کوشش او زمین پاک از باران بهرهمند گردد و کشتزارها سیراب شود.”
صاحب فرهنگ اسدی، یکی از معانی تیر را فصل خزان نوشتهاست. (فرهنگ دهخدا؛ رجوع به مدخل کلمهٔ بادبز و بادبیز شود.)
تفاوت تيرماسينزه با آبريزان (آبپاشان)
جشن آبپاشان يا آبریزگان که به نامهاي آبریزان، نوروز طبری، جشن سرشوی، آفریجکان و عیدالاغتسال جشن معروفي است که در تاريخ از آن بسيار حرف به ميان آمده است.
در عالمآراي عباسي ميخوانيم: “مردم گيلان خمسهٔ مسترقهٔ هر سال را بعد از انقضاي سه ماه بهار قرار داده و در اين پنج روز به جشن آبپاشان که پنجه [منظور پنجيک يا پنجک است] نام دادهاند، مشغول ميشوند.”
در صفحهٔ ۱۷۰ زندگاني شاه عباس، نوشتهٔ نصرالله فلسفي هم آمده که «[شاه عباس] در آغاز سال بعد [۱۰۲۱] به بهانهٔ تماشاي جشن آبپاشان که مردم گيلان جشن پنجيک ميناميدند به درياکنار رودسر رفت.”
پنجيک يا پنجک آن پنج روزي است که علاوه بر ۳۶۰ روز ۱۲ ماه ۳۰ روزهٔ تقويم ديلمي، در اين تقويم جا دارد و اغلب پس از هشتمين ماه يعني آول ماه ديلمي و پيش از آغاز نهمين ماه قرار ميگيرد(هومند… ص۹۲ و ۹۳)؛ و با توجه به اينکه پنجيک ديلمي در روزهاي آغاز بهار است، عجيب است که در اغلب منابع، اين جشن (آبپاشان) با تيرماسينزه و تيرگان يکي گرفته شده است.
اما اگر به اين نقل قول از ابوريحان بيروني دقت کنيم که ميگويد: “سبب اینکه ایرانیان در روز ششم فروردین (روز خرداد) غسل میکنند این است که این روز به هرودا (هئوروتات، خرداد) که فرشتهٔ آب است تعلق دارد و آب را با این فرشته مناسبتی است و از این جاست که مردم در این روز هنگام سپیده دم از خواب بر میخیزند و با آب قنات و حوض خود را میشویند و گاهی نیز آب جاری بر خود از راه تبرک و دفع آفات میریزند. در این روز مردم به یکدیگر آب میپاشند و سبب این کار همان سبب اغتسال است. نیز گفتهاند سبب آنکه ایرانیان در این روز آب بههم میپاشند این است که چون در زمستان تن انسانی به کثافات آتش از قبیل دود و خاکستر آلوده میشود این آب را برای تطهیر از آن کثافات به هم میریزند و دیگر اینکه هوا را لطیف و تازه میکند.” (هاشم، رضی. گاهشماری و جشنهای ایران باستان. تهران: انتشارات فروهر، ۱۳۵۸. ص۲۲۵)
اين حرف بيروني شکي به جا نميگذارد که آبپاشان جشني است متفاوت از تيرماسينزه و پس از پايان زمستان برگزار ميشود؛ حال آن که تيرماسينزه در ميانهٔ پاييز.
پس جشن آبريزگان (آبپاشان) جشني جدا از تيرماسينزه و تيرگان است و از سوي ديگر، تيرماسينزه و تيرگان هر دو گرچه يک جشن هستند اما به دليل تفاوت در تقويمهاي ديلمي و تقويم جلالی، در دو موعد مختلف از سال برگزار ميشوند و آخر اينکه، به نظر ميرسد جايگاه جشن تيرماسينزه در ميانهٔ پاييز چندان بيجا و بيربط نباشد و شايد يادآور جايگاه کهنتر اين جشن در تقويم ايرانيان است، وقتي که هنوز انقلابهاي زمستاني و تابستاني، مبدأ محسوب ميشدند.
نحوهٔ اجراي جشن
تير ماه ديلمي، از ۱۵ آبان تا ۱۴ آذر تقويم جلالي طول میکشد. صاحب فرهنگ اسدی، يکی از معانی تير را فصل خزان نوشته است. در روز سيزدهم از ماه تير ما، جشن تيرماسينزه (در گيلکي به معني: سيزدهم تير ماه) برگزار میشود. در اين جشن، دوستان و خويشان در خانه گرد هم ميآيند و ضمن خوردن شؤچره (شب چره)، فال مخصوص اين شب را هم ميگيرند که به نوعي پرسيدن آينده از آب است. به اين صورت که حاضران هر يک نيت کرده و گوشوار، انگشتر، دکمه، سکه، سنجاق يا چیزی شبیه اینها را در يک قابدؤن (Qabdo:n) يعني ظرف مسي استوانهاي پر از آب که از پيش آماده شده میاندازند. نحوهٔ پرشدن اين ظرف از آب و آمدنش به ميان جمع هم خود بخشي از اين آيين است:
غروبدم شبي که قرار است اين جشن برگزار شود، فرزند اول يک خانواده به همراه فرزند آخر خانوادهاي ديگر (يکي دختر و ديگري پسر) که با هم آشنايي ديرينه دارند، بدون اينکه با هم حرف بزنند ميروند پاي چشمه و قابدؤن را از آب پر ميکنند و روي رف (طاقچهٔ) اتاقي که قرار است در جشن همه آنجا جمع شوند ميگذارند.
برگرديم به شب جشن. افراد وقتي اشيا را به داخل ظرفي که حالا در وسط اتاق قرار داده شده انداختند سر جاي خود مينشينند و درواقع همه دور قابدؤن پر از آب حلقه ميزنند.
حالا نوبت فردي (و يا گاه افرادي) است که «اميري خؤن» (Amiri-xo:n) يا «تبري خؤن» (Təbri-xo:n) و يا گاه «رباعي خؤن» (Rəbbai-xo:n) ناميده ميشوند. اين فرد کسي است که تعداد زيادي «اميري» بلد است و ميتواند آنها را به آواز مخصوص اميري (اميري موقؤم : Amiri muqo:m) بخواند.
اميري، دوبيتيهاي هجايي کهن گيلکي است که در شرق گيلان و غرب مازندران سينه به سينه نقل شده و آنها را بايد به صورت آوازي خواند. بخشي از اين دوبيتيها منسوب به امير پازواري است و البته بخش اعظم اميريها ساخته و پرداختهٔ شاعران و عاشقان گمنام گيلکيزبان است که در طول تاريخ به اين گنجينه افزودهاند.
پيش از اينکه اميريخؤن خواندنش را آغاز کند، کودک خردسالي (آن قدر خردسال که نداند اشياي درون قابدؤن از آن چه کسي است) در کنار قابدؤن مينشيند و دست در آن ميکند تا به ازاي هر اميري که اميريخؤن ميخواند، چيزي از قابدؤن بيرون آورد و به حاضرين نشان دهد. آن اميري، فال صاحب آن چيز خواهد بود و او ميتواند با توجه به مضمون و حال و هواي اميري، برداشتي دربارهٔ مراد خودش داشته باشد.
در برخي از روستاهاي اشکور، در اين شب، سفرهٔ انواع خوردنيهاي زمان را ميچينند و در آن شب سيزده گونه خوردني ميخورند. جوانان از روزنهٔ بامها (لؤجؤن) دسجوروف (دستکش) به پايين ميآويختند تا صاحبخانهها چيزي خوردني در آن بريزند. اين شادماني بعد از مراسم فال و تا ديرگاه شب ادامه پيدا ميکرد.
آغاز یک گفتگو دربارهٔ تيرماسينزه
صفحههای بحث جایی هستند که افراد در آنها به گفتگو پیرامون چگونگی بهبود محتوای Wikipedia به بهترین نحو میپردازند. میتوانید از این صفحه برای آغاز یک گفتگو با سایرین دربارهٔ راههای بهبود تيرماسينزه استفاده کنید.